شعر وغزلهای من

شعر چهار بیتی غزل

شعر وغزلهای من

شعر چهار بیتی غزل

اشعار مندرج در این وبلاگ متعلق به اینجانب می باشد و استفاده از آنها بدون ذکر منبع ممنوع است

پیام های کوتاه
  • ۱۸ تیر ۹۹ , ۰۳:۴۴
    فنا
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

تو را چگونه گویمت
تورا چگونه خوانمت
تورا چگونه یابمت
که غایبی و بی نهایت
تو در درون سینه ای
تپش تپش کنار من
و من خمار ساغری
که پر شوم از این نهایت
تو را چگونه رو کنم
که هر طرف عیان تویی
تو معنی وصالیو
منم اسیر کویت
مرا کرامتی نما
در این طلب که کرده ام
که سخت مانده ام جدا
ز پیچ و تاب و ناز مویت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۸
حسن ناظم
مهار دل کشیدی کجای نا کجایی

کجا رها شدم من رها تر از رهایی

طریق عشق بازان هوای کوی مستان

ببین ربوده از سر تعلق ریایی

دگر روا نباشد تو در نظر نباشی

نظر کجا گریزد ز منظر خدایی

به ساقیان کویت به بستگان مویت

به ساغری که دادم نشان ز تار مویی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۰۴
حسن ناظم
از اتصال تو ، جمعی رسیده اند به باور و ایمان

ای متصل به خدا میسپارمت ، از شر و جور بدان

در بزم تو بود ، جام می و مطرب و ساقی

ما مست از این طربیم و به گرد او چرخان

گفتند که اشراق تو ، سمت کمال نیست

آنها که خود فروخته اند به ظلمت شیطان

گفتی که درس محبت دهید و عشق

ای شمس من بی تو غریب است عشق بمان
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۷
حسن ناظم
گفت مرا یک سخن مطرب مه روی من

غصه رها کن بیا بر بط و چنگی بزن

خیز و به گردش بساز حلقه رقص سما

حال که شاهد شدی شاهد این ماجرا

مست شو از ساغری کو بردت بر دری

باور عشقت دهند در سر نا باوری

کوی فنایان کجاست عالم و امکان کجا

کین همه وهم و خیال ، او پس این ماجرا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۳۴
حسن ناظم
دلبر من کجا روی ، ز خواب ناز من نرو

تو همه ادراکی و عشق ، بنده نواز من نرو

مست شراب ناب تو رفته شبی به خواب تو

چه جلوه ها که کرده ای ، دیده مکن آب و نرو

شکر وجود میکنم ، سر به سجود میکنم

گرچه به خواب مانده ام ، معبد و معبود نرو

دیده امت به خوابها ، فارغ ازین حجاب ها

گفتی ازین بیش مگو پای منه بیش نرو
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۰۲
حسن ناظم
زورق جان را ببر ، در دل دریای عشق

تا که شوی غرق در مقصد و معنای عشق

جلوه معشوق ما ، جمله ، زیبایی است

محو در او میشویم ، رفته به یغمای عشق

بسته دخیلی به بت تا که شفایش دهد

ما ز الم رسته ایم ، در ید بیضای عشق

جمع ملک ، عرشیان ، راوی این قصه اند

آخر این داستان ، شور و تماشای عشق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۵۲
حسن ناظم