ای شراب کهنه عشق از چه مستوری بگو
از نظر ها غایب و از دیده مهجوری بگو
ای صنم ای ماه آخر صالح اثنی عشر
ای معلم ای مفسر راهبر ای ناجی کل بشر
نطق قرآنت کند در جان ما در کعبه دلها اثر
ای حدیث مستمر از آل یاسین بر تعالی بشر
عصر جمعه سینه ام پر شد ز دلتنگی او
او که آخر میبرد غم را به جامی از سبو
از نظر ها غایب و از دیده مهجوری بگو
ای صنم ای ماه آخر صالح اثنی عشر
ای معلم ای مفسر راهبر ای ناجی کل بشر
نطق قرآنت کند در جان ما در کعبه دلها اثر
ای حدیث مستمر از آل یاسین بر تعالی بشر
عصر جمعه سینه ام پر شد ز دلتنگی او
او که آخر میبرد غم را به جامی از سبو