کاش در کوچه تنهایی ما
نیمه شبی مهتابی
مثل ، ماهی بدرخشی
و مرا دریابی
خم توحید تو ما را
به چنان ، مستی برد
که طلب فتاده بر جان
پس از آن بیتابی
نگرانم که به چشمان تو
مدیون مانم
که تو بیداری و جا مانده ام
اندر خوابی
غم هجران تو را
ای که مسیحا نفسی
به که گویم به خدا نیست مرا
جز تو کسی
نیمه شبی مهتابی
مثل ، ماهی بدرخشی
و مرا دریابی
خم توحید تو ما را
به چنان ، مستی برد
که طلب فتاده بر جان
پس از آن بیتابی
نگرانم که به چشمان تو
مدیون مانم
که تو بیداری و جا مانده ام
اندر خوابی
غم هجران تو را
ای که مسیحا نفسی
به که گویم به خدا نیست مرا
جز تو کسی