شعر وغزلهای من

شعر چهار بیتی غزل

شعر وغزلهای من

شعر چهار بیتی غزل

اشعار مندرج در این وبلاگ متعلق به اینجانب می باشد و استفاده از آنها بدون ذکر منبع ممنوع است

پیام های کوتاه
  • ۱۸ تیر ۹۹ , ۰۳:۴۴
    فنا
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها

۳۲ مطلب با موضوع «دل نوشته» ثبت شده است

وقتی که بارون زد
تگرگم همراش بود
تو سردیه عشقت
زمستون اومد زود

آروم بودم با تو
بی من کجا رفتی
سرد بودن اون دستات
تنها چرا رفتی

حالا شده طوفان
تو دریای قلبم
موجان که میکوبن
به سینه ام هر دم

بعد از تو پاییزا
هوا خیلی سرده
لطفی تو بارون نیس
ابرم پر از درده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۸ ، ۰۵:۵۳
حسن ناظم

تمام بغض من آنجاست
کنار رد پاهایت
میان خاطراتی که
مرور اش کردم هر ساعت
منم ، تنها ترین آدم
بدون تو که حوا ای
کدامین سیب را باید
ببویم تا شوم راحت
نگاهم کردی و گفتی
تو را با من که کاری نیست
تمام کار من بودی و من
در بند چشمانت
نمیخواهم شبی دیگر
تو را در خواب ودر رویا
بیا در صبح صادق باش
به تنهایی نکن عادت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۰۸:۵۴
حسن ناظم
بگو شعر شب را
بخواند به عشق
بگو تا که تب را
براند به عشق
بگو در فراغت
چه سودا کنم
که من بی قرارم
به آغوش عشق
بگو شور شیرین
که دارد به سر
که مانند فرهاد
بکوبد به عشق
در این وادی آخر
چو جان میدهیم
خوشا باشد این جان
به قربان عشق
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۴
حسن ناظم
نگاه تو ، برای من تمام عاشقانه هاست
و حال من ، حال خوش ترانه هاست
تو آمدی به این تنم ، چو جان تازه آمدی
هوای تو برده مرا ، چه بی بهانه آمدی
نگاه کن ببین که من ، چگونه بی قرار تو
پرسه به کوچه ها زدم ، به شوق خاطرات تو
نفس درون سینه ام ، حبس شد و تو میرسی
منم که چشم می شوم ، خیره به قاب اطلسی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۲۱
حسن ناظم
توی فصل پرواز
بازم دل شکسته
پرنده نشسته
نشسته همونجا
همونجا که بغضش
تو روزای سرما
همیشه شکسته
یه روز خزونی
یه مرغ شکاری
زد و جفشو برد
همین شاخه بودش
همین شاخه ای که
کنارش ، شکسته
غم و غصه هامون
صداشون سکوته
با چشمای بسته
بازم میشه پر زد
بازم میشه سر زد
ولی باز خیالی
به روزای رفته
با یه ذهن خسته
چرا هیچ عقابی
سراغش نمیاد
اخه این پرنده
دلش اونو میخواد
یه جفت خیالی
یه دنیای دیگه
یه روز خزونی
پرنده که رفته
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۰۴
حسن ناظم
من تو خوابم و تو رویام
یکی هست که نازنینه
بیا اسمم و صدا کن
خواب من تعبیرش اینه
واسه مهربونیه تو
همیشه حسای خوبه
که میشه حرف تو شعرام
حرفایی که دل نشینه
نباشه ، روزی نباشی
نشه خالی از تو دستام
همه لحظه ها و پرواز
با حضورت بهترینه
نمیشه که بی تو پر زد
پر پرواز منی تو
میپرم با تو و دنیام
غم هاشم با تو شیرینه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۰۹:۵۴
حسن ناظم
چشم بارون زده دیشب
به هوای تو نخوابید
دل افسون شده ی من
غیر تو هیچی نپرسید
وقتی تو بودی کنارم
می پریدم تا تو ابرا
رفتیو رفته از اینجا
انگاری صد ساله خورشید
من یه شاعر ، تو بهانم
تویی شعر عاشقانه ام
شعری که میشه نوشتش
با یه دنیا شور و اممید
کاش تو این بغض شبونه
توی این دنیا بمونه
غم دوریت باز کنارم
تا بشه یک کمی خوابید
حسن ناظم ۹۷/۹/۱۰
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۰۸:۱۵
حسن ناظم
تو شبیه آفتابی گرم و ساده و صمیمی

تنه من اسیر سرما ، پر زخمای قدیمی

ننوشتم از تو عشقم حتی خوابتم ندیدم

ولی من با هر نگاهت پر به آسمون کشیدم

میگم این شعرای نابو بس که رویامون قشنگه

ولی اخرش جدایی سهم من یک دل تنگه

من نمیرسم به خورشید قفسم زمین خاکی

ببر و بازم رهام کن توی سرچشمه پاکی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۵
حسن ناظم
برای بر پایی عشق , باید رها باشی , رها

حتی رها از خویشتن , فرزند ومال و ادعا

باید که قربانی کنی با عشق ، نه ترس ودرنگ

باید بدانی میدهی ، این تحفه در راه خدا

آنجا که احساس یقین ، در عشق بیدارت کند

تردید واهی میرود ، پا در رکاب و بی صدا

ظهر دهم مولا حسین ع آمد به قربانگاه خود

فرزند و یاران داده بود ، آمد که خود سازد رها

حسن ناظم نهم محرم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۶ ، ۱۳:۳۰
حسن ناظم
تا تو به خواب من شدی
بی خور و خواب گشته ام

شرب مدام من شدی
مست و خراب گشته ام

در طلبت دمم نبود
تا که تو را صدا کنم

زخمه به ساز دل زدی
تا که خدا خدا کنم

گویمت از فراق و تو
وعده قدر می دهی

قدر من آن زمان بود
که طرره از تو وا کنم

فاش نمیشود که ما
عاشق و معشوق همیم

اگر که در کوی تو جان
به غمزه ای فدا کنم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۳۷
حسن ناظم