انالحق
دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۱۸ ق.ظ
باز شبی گذشت من در طلب تو بوده ام
صبح دمی دمید من شعر تو را سروده ام
باز هوایت امد و به داغ دل دمیده شد
باز صدایت امد و ضرب به ضرب سینه شد
باز نگاه میکنم غیر تو نیست در جهان
پرنده ای پر زد و رفت به اوجها به آسمان
سر انالحق ار مگوست من به که گفتگو کنم
راز یکى بودنمان چگونه باز گو کنم
۹۴/۰۸/۲۵