جان تو مبتلا نبود
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ق.ظ
گفتمش این که می روی ، به عاشقت روا نبود
گفت به چشم عاشقم ، جان تو مبتلا نبود
گفتم از این که سوختم از این که پروانه شدم
گفت که پر گشودنت به شوق پرواز ، ونه نشان ابتلا نبود
گفتمش این گونه شده عاشق راه و مقصدم
گفت بهانه ای دگر ، راز درون سینه ات به ما که پوشیده نبود
گفتمش این راه تویی مقصد و همراه تویی
گفت که این گونه بیا نی به تظاهر به ریا ، عشق که این گونه نبود
گفت به چشم عاشقم ، جان تو مبتلا نبود
گفتم از این که سوختم از این که پروانه شدم
گفت که پر گشودنت به شوق پرواز ، ونه نشان ابتلا نبود
گفتمش این گونه شده عاشق راه و مقصدم
گفت بهانه ای دگر ، راز درون سینه ات به ما که پوشیده نبود
گفتمش این راه تویی مقصد و همراه تویی
گفت که این گونه بیا نی به تظاهر به ریا ، عشق که این گونه نبود
۹۵/۰۶/۱۴