مثل باران
پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۸ ق.ظ
دستهایت مثل باران ناز چشمانت هزاران
در صدای خنده هایت شعر و موسیقی فراوان
گفت با من نازنینی مستیت آغاز و پایان
نوری از سمت رخ تو روشنایی بخش یاران
در هزاران پرده بودی عشقت اما داغ و سوزان
آتشی زد بر عوالم گشت جاری مثل باران
آینه در آینه نور از جمالت منجلی و از جلال تو درخشان
تا که سودایی بسازد عالمی حیران و حیران
حسن ناظم
94/06/09