شب باران زده عشق چه حالی دارد
شعر باران به خیالت سر و کاری دارد
عطشی را که به نوشی نتوان کرد دوا
با خم وحدت تو سرر و سرایی دارد
بعد باران همه الطاف تو شد مشهودم
چشم باران زده انگار صفایی دارد
زدم امشب به تفاعل قدحی با حافظ
گفت این باده ز معشوق هوایی دارد
شعر باران به خیالت سر و کاری دارد
عطشی را که به نوشی نتوان کرد دوا
با خم وحدت تو سرر و سرایی دارد
بعد باران همه الطاف تو شد مشهودم
چشم باران زده انگار صفایی دارد
زدم امشب به تفاعل قدحی با حافظ
گفت این باده ز معشوق هوایی دارد