شعر وغزلهای من حسن ناظم

شعر چهارپاره غزل حسن ناظم

شعر وغزلهای من حسن ناظم

شعر چهارپاره غزل حسن ناظم

شعر وغزلهای من حسن ناظم

اشعار مندرج در این وبلاگ متعلق به اینجانب می باشد و استفاده از آنها بدون ذکر منبع ممنوع است حسن ناظم

پیام های کوتاه
  • ۱۸ تیر ۹۹ , ۰۳:۴۴
    فنا
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

کاش در کوچه تنهایی ما
نیمه شبی مهتابی

مثل ، ماهی بدرخشی
و مرا دریابی

خم توحید تو ما را
به چنان ، مستی برد

که طلب فتاده بر جان
پس از آن بیتابی

نگرانم که به چشمان تو
مدیون مانم

که تو بیداری و جا مانده ام
اندر خوابی

غم هجران تو را
ای که مسیحا نفسی

به که گویم به خدا نیست مرا
جز تو کسی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۳
حسن ناظم
ای سحرگاه من و ای صبح بیدارم ، بیا
چشمهایم منتظر ، ای منجی آخر ، بیا
میشود پر وا کنی در سایه ات ماوا کنم
همچو سیمرغی و در سودای پروازم بیا
کاش دلتنگی به وصل آخر رسد ناجیه ما
تا به شوق روی تو ،هم جان و دل بازم بیا
نی نزن مطرب، ببین دل تنگیم لبریز شد
گریه دارد این هوا ، در اوج بارانم ، بیا
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۳۸
حسن ناظم
تو در ، تو در میان جانی ، تو فارغ از نشان و بی نشانی

چو در شبم ، خراب کن ، تمام تاری و غمم که تو امید جاودانی

گذر کنم ز کوی تو ، چو بسته ام به موی تو ، دگر ندارم آشیانی

شراب کهنه ای بده ، که در طرب رها شوم ، چو مرغ آسمانی

هزار توست عشق تو ، در این خمار گم شدم ، بگو ره نهانی

چو از تو جویم ، به سر نیابم ولی به دل چو بنگرم ، تویی تمام این معانی

شبی به بزمم ، شرر فکنده نگاه پر شراره ات ، تو ای فزون مهربانی

به عشق تو در آتشم ، به شعله ها ولی خوشم ، که میرسم به صبح زندگانی

چه ماندن و چی رفتی ، چه بودن و نبودنی ، تو فارغ از زمان و لا مکانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۱
حسن ناظم
تمام تار و پودم ، از تو ای عشق

برای با تو بودن ، با تو ای عشق

در این ظلمت ، که من عطشان نورم

به چشمان تو می آید سحر ، عشق

برای آخرین مقصد ، در این کوچ

تویی تنها دلیلم ، نازنین عشق

هزاران بار دیگر خواهم آمد

ولی آرام و پایانم تویی ، عشق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۹
حسن ناظم
خوشا آرمیدن به بازوی عشق

همیشه نشستن سر کوی عشق

کنار تو شبها سحر می شود

و من غرق بازی و جادوی عشق

نگاهت مرا متصل می کند

به دریای ژرفی فراسوی عشق

به درس عدم مانده ام سال ها

چو بستند دل را به گیسوی عشق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۱۵
حسن ناظم