شعر وغزلهای من حسن ناظم

شعر چهارپاره غزل حسن ناظم

شعر وغزلهای من حسن ناظم

شعر چهارپاره غزل حسن ناظم

شعر وغزلهای من حسن ناظم

اشعار مندرج در این وبلاگ متعلق به اینجانب می باشد و استفاده از آنها بدون ذکر منبع ممنوع است حسن ناظم

پیام های کوتاه
  • ۱۸ تیر ۹۹ , ۰۳:۴۴
    فنا
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

گویم از راز نی و از سوختن
گویم از جان را به پایش ریختن
گویم از موجی ، میان موج ها
عاقبت دریا شدن ، بعد از تمام اوجها
گویم از شمسی که راهم را گشود
از دو چشم بر شرر ، از لحظه شکر وجود
گویم از هر ، اربعینی که گذشت
روز هایی که ، منیت می شکست
گویم از درمان هر ، درد بشر
شاهدی کردم ، تمام دردهایم رفت با عشق و نظر
گویم از آن می گساری های شب
ساقی ام میداد باده ، جرعه هایی پر طرب
این طریقت گرچه یاشد ، فارغ از پیر و مرید
لیک با شمع رخش ، پروانگی باید کشید
گفت ما گفتیم و آتش در درون انداختیم
گفتمش از راز نی ، از دوریش چون سوختیم
حالیا گویم تو را ، در وصف وصلی بس عجیب
آن شبی کز عشق جانم ، پاک شد از شر و فریب
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۲۰
حسن ناظم
گفتم از آتش عشقت ، که مرا سوزانده
کان منی برده و خاکستر آن جا مانده
گفتم از نور دو چشمت که به راهم اورد
مطلع شعر مرا ، بیت تو زیبا کرده
گفتم از ساغر ساقی ، که به جانم میریخت
مستی ی هر شب ما ، ذکر تو بر پا کرده
گفتم از حال خوشم ، شور سماعی خاموش
پر شدن از خود و هر چیز که او پر کرده
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۱۲
حسن ناظم
نگاه تو ، برای من تمام عاشقانه هاست
و حال من ، حال خوش ترانه هاست
تو آمدی به این تنم ، چو جان تازه آمدی
هوای تو برده مرا ، چه بی بهانه آمدی
نگاه کن ببین که من ، چگونه بی قرار تو
پرسه به کوچه ها زدم ، به شوق خاطرات تو
نفس درون سینه ام ، حبس شد و تو میرسی
منم که چشم می شوم ، خیره به قاب اطلسی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۲۱
حسن ناظم