شعر وغزلهای من حسن ناظم

شعر چهارپاره غزل حسن ناظم

شعر وغزلهای من حسن ناظم

شعر چهارپاره غزل حسن ناظم

شعر وغزلهای من حسن ناظم

اشعار مندرج در این وبلاگ متعلق به اینجانب می باشد و استفاده از آنها بدون ذکر منبع ممنوع است حسن ناظم

پیام های کوتاه
  • ۱۸ تیر ۹۹ , ۰۳:۴۴
    فنا
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

تو چون چشمه ساران
زلالی و جاری
تو همزاد باران

تو از بطن خاکی
درختی شکفته
تو سروی خرامان

رسیده به خورشید
به سر شور و امید
سراسر بهاران

نشد صورت عشق
بدون نگاهت
بیاید در امکان

سحر جان بیشه
پر از عطر شبنم
تو در پرده پنهان

و من باز آرام
نشستم کنارت
ولی گیج و حیران

کجا خواهد آمد
کجا رفته اصلا
چرا من غزل خوان

تو را دوره کردم
تو در من نبودی ؟
در آن شور عریان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۱۷
حسن ناظم
راز میگویم و من سرزده و حیرانم
باده عشق به من داد از آن عطشانم

فاش شد این که دو بال از سر جودش بخشید
حالیا میروم و در دو جهان پر رانم

سیر آفاق و عدم هر قدمش آگاهیست
او دمی داد که در رقص و طرب سییالم

گفت صوفی مگر این باده ی انگور نبود
گفتم این باده نبودست در این بادیه من میدانم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۲۴
حسن ناظم