شعر وغزلهای من

شعر چهار بیتی غزل

شعر وغزلهای من

شعر چهار بیتی غزل

اشعار مندرج در این وبلاگ متعلق به اینجانب می باشد و استفاده از آنها بدون ذکر منبع ممنوع است

پیام های کوتاه
  • ۱۸ تیر ۹۹ , ۰۳:۴۴
    فنا
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها
دوش آمد به برم
رقص کنان رقص سما
گفتمش این که , چه حالیست
چه حالید شما
صحبت پیر مغان را به که گویم
به که گویم , که مگوست
راز اهل دل و
اهل دل و اسرار خدا
سر بر آورد نگاری و
نگاری که به بزمم بنشست
گفت سالک بنگر آینه را
صوفیه کاشف اسرار شمایید شما
سر زدن بر سوی کویش
نتوانم ، نتوانم دیگر
این طریقیست که بی سر
که بی سر برود سوی خدا
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۰۵
حسن ناظم
غم عشق تو
به جان میخرم و
با غم مجنون چه کنم

سوختم در شب هجران
تو بگو من چه کنم
با دل پر خون چه کنم

گر مرا صبح دمی
زان دم عیساش نداد
زخم دل را چه کنم
واله و مفتون چه کنم

امد از دیر مغانم
خبری از دلدار
من عاشق صنما
چشم به ره
سر به گریبان چه کنم

گفتمش مرغ سحر را
که نخوان از یارم
خواند و اتش به دلم
سوختم اکنون چه کنم

شب وصل تو مگر
میشود این جان ندهم
سر به دار اند همه
گو منه افسوس چه کنم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۱۴
حسن ناظم
چونکه دلدار تو بودی
به سر دار شدم
در پی عشق تو بودم
با تو بیدار شدم
گفت ساقی می و مطلب
به تمامت دادم
گفتم از انچه تو دادیست
گرفتار شدم
صبر ایوب ندارم
که به وصلت برسم
من اسیر چشم آن
مطرب خممار شدم
اربعینی بگذشت
از غم هجران فریاد
نرسیدم به تو و
باز به تکرار شدم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۱۳
حسن ناظم
تو چون چشمه ساران
زلالی و جاری
تو همزاد باران

تو از بطن خاکی
درختی شکفته
تو سروی خرامان

رسیده به خورشید
به سر شور و امید
سراسر بهاران

نشد صورت عشق
بدون نگاهت
بیاید در امکان

سحر جان بیشه
پر از عطر شبنم
تو در پرده پنهان

و من باز آرام
نشستم کنارت
ولی گیج و حیران

کجا خواهد آمد
کجا رفته اصلا
چرا من غزل خوان

تو را دوره کردم
تو در من نبودی ؟
در آن شور عریان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۱۷
حسن ناظم
راز میگویم و من سرزده و حیرانم
باده عشق به من داد از آن عطشانم

فاش شد این که دو بال از سر جودش بخشید
حالیا میروم و در دو جهان پر رانم

سیر آفاق و عدم هر قدمش آگاهیست
او دمی داد که در رقص و طرب سییالم

گفت صوفی مگر این باده ی انگور نبود
گفتم این باده نبودست در این بادیه من میدانم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۲۴
حسن ناظم
توی فصل پرواز
بازم دل شکسته
پرنده نشسته
نشسته همونجا
همونجا که بغضش
تو روزای سرما
همیشه شکسته
یه روز خزونی
یه مرغ شکاری
زد و جفشو برد
همین شاخه بودش
همین شاخه ای که
کنارش ، شکسته
غم و غصه هامون
صداشون سکوته
با چشمای بسته
بازم میشه پر زد
بازم میشه سر زد
ولی باز خیالی
به روزای رفته
با یه ذهن خسته
چرا هیچ عقابی
سراغش نمیاد
اخه این پرنده
دلش اونو میخواد
یه جفت خیالی
یه دنیای دیگه
یه روز خزونی
پرنده که رفته
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۰۴
حسن ناظم
من تو خوابم و تو رویام
یکی هست که نازنینه
بیا اسمم و صدا کن
خواب من تعبیرش اینه
واسه مهربونیه تو
همیشه حسای خوبه
که میشه حرف تو شعرام
حرفایی که دل نشینه
نباشه ، روزی نباشی
نشه خالی از تو دستام
همه لحظه ها و پرواز
با حضورت بهترینه
نمیشه که بی تو پر زد
پر پرواز منی تو
میپرم با تو و دنیام
غم هاشم با تو شیرینه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۰۹:۵۴
حسن ناظم
گفتم به تمنای تو ام ، جان به لبم ای گل زیبا
گفتا که نیابی تو مرا هرچه کنی صبر و تقلا
گفتم که حدیث می و مطرب من و ساقی
کم بود گلی تا که به عشقش بشود حل معما
گفتا که ز اسرار ازل ، یکی خلقت عشق است
باید بشوی کنده ازین خاک و بیایی به تماشا
گفتم که اگر دل بدهم قطع شود ریشه خاکی
گفتا که بیا زنده و جاوید شو در عالم بالا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۰
حسن ناظم
گر ز حال من دل خسته ی بیمار بپرسید
دل داده آن سرو قدم کو به نسیمی بخرامید
گفتم که دوا نیست مرا رحم کن ای دوست
گفتا که به دار است هر آن سر که خروشید
گفتم که به جانم غم عشق دگری نیست
گفتا که به شیدایی تو رنگ زمینیست
گفتم که شود صبح دمی عشق بیاید
گفتا که به بپا خیز و نشو خالی از امید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۰۷:۴۲
حسن ناظم
چشم بارون زده دیشب
به هوای تو نخوابید
دل افسون شده ی من
غیر تو هیچی نپرسید
وقتی تو بودی کنارم
می پریدم تا تو ابرا
رفتیو رفته از اینجا
انگاری صد ساله خورشید
من یه شاعر ، تو بهانم
تویی شعر عاشقانه ام
شعری که میشه نوشتش
با یه دنیا شور و اممید
کاش تو این بغض شبونه
توی این دنیا بمونه
غم دوریت باز کنارم
تا بشه یک کمی خوابید
حسن ناظم ۹۷/۹/۱۰
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۰۸:۱۵
حسن ناظم